به هر لقب که تو خوانی

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ (سوره قلم - آیه 51و52)

آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۴ مرداد ۹۳، ۱۳:۵۲ - افشین پارسائیان
    چه خونی؟!
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۳، ۲۳:۳۶ - محمد رضا
    زیبابود
۳۰
بهمن

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیامٍ

و خداوند چشمان تو را در چند روز آفرید؟

و خداوند چند روز به چشمنات خیره شد؟

و خداوند بعد از چند روز تو را راهی زمین کرد؟

و خداوند بعد از آن بود که من حبل الورید شد؟

و خداوند زیباست...

و خداوند عالم و حکیم است...

۲۷
مرداد

                                       خوب است که که عاشق جگری داشته باشد

آشفتگی بیشتری داشته باشد

 

حاجات بهانه است که ما اشک بریزیم

خوب است گدا چشم تری داشته باشد

 

پرواز من این است که یک کنج بیفتم

این بال بعید است پری داشته باشد

 

ای یار سفر کرده نگاه پر لطفت

وقتش شده بر ما نظری داشته باشد

 

گر سنگ دلم باز تعلق به تو دارم

هر کعبه ای باید حجری داشته باشد

 

سر می زنم آنقدر به در تا بگشایی

خوب است گدا هم هنری داشته باشد

 

از دور خودت دور مکن چند گدا را

خوب است که شه دور و بری داشته باشد

 

قبل از سفر آخرت ای دوست دلم را

بگذار به سویت سفری داشته باشد

 

انگار بنا نیست ببینم تو را .... پس

بگذار دلم یک خبری داشته باشد

 

علی اکبر لطیفیان

۰۳
مرداد

                     یَا إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ وَ رَبِّی صَبَرْتُ عَلَى عَذَابِکَ فَکَیْفَ أَصْبِرُ عَلَى فِرَاقِکَ

۲۹
تیر

خیلی وقتا که گیر میکنم و حرفمو به کسی نمیزنم و کلی داغونم، همصحبتم میشه گوگل میرم میشینم پای کامپیوتر حرفایی که به خودم میزنم و تو گوگل سرچ میکنم.

مثلا مینویسم: "خیلی خرم" یا "کاش کنار دریا بودم" یا "احمق تر از من نیست" یا "ترکوندم"یا "چقدر تنهایی بده" یا "من بی نظیرم" و ...

بعد میشینیم جستجویی که انجام میده رو وبلاگ ها و سایت های مختلف و میخونم. واقعا جواب میده. در هر شرایطی باشید آدم و متعادل میکنه.

بالاخره وقتی کسی نباشه که خیلی حرفاتونو بهش بزنید یه همچین دیوونه بازی هایی طبیعیه و جالبترش اینه که نتیجه هم میده.

 

خدا ان شاءالله همه مریض ها رو شفا بده :)

۲۷
تیر

                                          ای ماه سر به مهر،سر از سجده بر مدار  

                                        پشت سرت کسی است که شق القمر کند

                                                        (محمود حبیبی)

 

پ.ن: الان نجف چه غوغاییه...

پ.ن: منو خیلی دعا کنید...

۲۲
خرداد

بعد از عراق جایی خوش نایدم هوایی

مطرب بزن نوایی زان پرده ی عراقی

(سعدی)

 

پ.ن: پارسال نیمه ی شعبان کربلا...

۱۳
خرداد

اگر از دیدگاه کلاسیک به جهان هستی و پدیده های فیزیکی نگاه کنیم اگر دما به صفر درجه ی کلوین برسه همه چیز ساکن می‌شود و هیچ جنب و جوشی دیده نمی‌شود.

ولی همین که کوانتومی به این قضبه نگاه کنیم همچین چیزی نیست. در دمای صفر درجه ی کلوین یک حداقل انرژی و یک حداقل جنب و جوشی وجود دارد.

مثلا در فلزات الکترون ها تراز های انرژی رو با توجه به اصل طرد پاؤلی پر  می‌کنند تا آخرین تراز یعنی تراز فرمی پر شود. طبق همین اصل حتی در دمای صفر کلوین سیستم الکترونی مقدار قابل ملاحظه ای انرژی دارد.

جدای از این که اصل طرد پاؤلی چیه و چطوری این الکترون ها در سطوح انرژی  پر می‌شوند مهم اینه که تو دمای صفر درجه ی کلوین یه جنب و جوشی دارند یه انرژی دارند، از حرکتشون وای نمی‌ایستن.

این یعنی همیشه یه امیدی هست. یعنی وقتی تو تاریکی و اوج سرما هستی وای نستا ادامه بده. یعنی سرمای مطلق هم نمی‌تونه جلوت رو بگیره حتی اگر یک جهان به عقبه ی کلاسیک بگن "نمیشه".

ادامه بده...

۱۹
ارديبهشت

شب گذشته من و او چه خواب خوبی بود

در آن سیاهی شب آفتاب خوبی بود

همیشه موقع دیدار او دلم می ریخت

اگر چه ترس نبود اضطراب خوبی بود

گناه نیمه شب ما کلام حافظ شد

گناه نیمه شب ما ثواب خوبی بود

تفالی نزد و یک غزل برایم خواند

ولی عجب غزلی انتخاب خوبی بود

"چه مستی است ندانم که رو به ما اورد"

جهان به رقص در آمد...شراب خوبی بود

سوال کردم ازاو عشق چیست؟چشمانش

سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود

تمام شب تن اورا ورق ورق خواندم

غزل ،سپید ،ترانه ،کتاب خوبی بود

...

اگر چه شاعر آیینی ام دلش می خواست

که عاشقانه بگویم ،عذاب خوبی بود 

 

سید حمیدرضا برقعی

 

پ.ن: این سید بزرگوار عجب شاعر معرکه ایه، هم اشعار آیینی به شدت قویی دارن هم تو غزل گفتن از شاعرای بزرگ کم ندارن. ماشاءالله

۱۸
ارديبهشت

دو چیز خیلی سرو صدا می کند: یکی خُرده پول و دیگری خرده معلومات.

 

(آلبرت انیشتین)

۱۰
ارديبهشت

سیاستمداری که بیانیه حزبی را تنظیم می‌کند، روزنامه‌نگاری که مقاله‌ای آتشین می‌نویسد، متفکری که نظریه‌ای تازه ارائه می‌دهد، کافه‌گردی که به حکومت اعتراض می‌کند، چشم تو را ندیده‌است، چشم تو آدم را از سیاست می‌اندازد، چشم تو آدم را از تکاپو می‌اندازد، چشم تو آدم را از کشمکش می‌اندازد، چشم تو آدم را می‌اندازد ...

 

(سجاد سامانی)